شهید چمران
شهید چمران در یکی از عملیاتهای نامنظم
در شبی مهتابی وقتی با همرزمانش در حال طی مسیر برای شبیخون زدن به
متجاوزین بعثی بودند، ایشان یک لحظه میایستد و به همراهانشان میگوید به
زیر پاهای خود بنگرید، میبینند زیر پایشان پر از گلهای شقایق است و به
همین خاطر آن دشت را دور میزنند و سپس اقدام به عملیات میکنند، در حالی
که یاران ایشان میگفتند بعد از عملیات عراقیها آنجا را با تیربار و
خمپاره شخم خواهند زد، ولی دکتر چمران گفتند ما آنها را زیر پا له نخواهیم
کرد. وقتی این جریان به استحضار امام میرسد امام میگوید: من چمران را
دوست داشتم ولی الان بیشتر دوست دارم.
خاطره از: سردار فتح اله جمیری